کندو نیوز ـ محمدرضا خزائی: بعد از «دعوای شهاب مظفری با یاس به خاطر آهنگ جنجالی «سفارشی»» که با واکنشهای بسیاری از مخاطبان رپ و فنهای یاسر بختیاری همراه بود، حالا چندساعتی است شهاب مظفری ویدئویی منتشر کرده و مستقیماً به یاس حمله کرده است.
شهاب مظفری با انتشار ویدئویی که آن را در انتهای مطلب مشاهده خواهید کرد، در کپشن پست اینستاگرامش نوشته است:
«ببین زهر مارم تو تلخم نکن
نذار اسمت از رو زمین پاک شه
یه کبریت کوچیک بی ارزشَم
یه وقتا می تونه خطرناک شه
یکی موند تو زیر زمینای سرد
که شاید یه روز مثل الماس شه
تهش شد یه کاکتوس بیخاصیت
همون که می خواس آخرش یاس شه
ته قصه بالا و پایین نکن
آخه دوغ میشه مگه ماست شه
زمین خوردی با قافیه های شُل
یه قرصی بخور قافیه ت راست شه»
حمله شدید اللحن شهاب مظفری به یاس
شهاب مظفری همان زمان انتشار آهنگ «سفارشی» که شدیداً به فضای موسیقی کشورمان نقد داشت، از یاسر بختیاری یا همان یاس به دل گرفت و باآنکه نه در متن شعر و نه در توضیحات خواننده معروفش، مستقیماً مورد خطاب قرار نگرفته بود، واکنش تندی از خود نشان داد. هرچند این واکنش شهاب مظفری به مذاق طرفداران یاس خوش نیامد و در همین کندو نیوز هم کامنتهای بسیاری علیه شهاب زیر خبر درج شد.
حالا شهاب بدون محافظهکاری اسم یاس را میآورد و به قول فنهای موسیقی رپ، یاسر را دیس میکند. او یاس را یک کاکتوس بیخاصیت مینامد؛ همان کسی که توی زیرزمینهای سر ماند و میخواست یک روز مثل الماس شه؟
هرچند رپ خوانی شهاب مظفری در این آهنگ قابلمقایسه با رپ خوانی یاس در «سفارشی» نیست اما توجه شما را به مقایسه متن دو شهر جلب میکنیم:
متن شعر ترانه «سفارشی» یاس
ساعت ثانیه وار رها تو قافیه ها
امد به باقی راه واسه گوش تو ساقی ناب
پیرامون حاشیه پر پیام تو قافیه گم
اماده راهی عمق یه استعداد ذاتی بمب
ولی چی بگم بشه ملکه ی ذهنی که پر خش و ترکه
بگم همه چی خوبه کلکه مرهم زخم تو نمکه
رنگ میره به تیرگی سکوت عمیق اپیدمی
بذار نمک و بریزن و الا بعد
این شبا سپیده نی نه
چشم و بستم تو اوج فکر
چشم من بازه پشت پلک
میشینم کنج ذهن به انتظار یه معجزه
کله به رقم گرم یک صفر عقب گرد
همینو نمه میرم تا اونجایی که دست خواب یهو یقم کرد
ولی دیگه نمیذارم که بازم بگذره چک میزنم خوابم بپره
عجیب اینه هر چقدر که حالم بد تره کارم بهتره
اونی که تا طلوع آفتاب بیداره کم میخوابم چون خواب خواب میاره
از در و دیوار خونه داستان میباره
آشنا و بیگانه واسه داشته هات میخوانت
نگاهم به اون گوشه دکمه یه لکه خون روشه
برو فشارش بده شهر و با حرفات باز به چالش بکش
تو نگاه تو یه چوب خشک بی آب و خاک ولی رو به رشد
نگاه میکنم به دور وبرم میکروفن و نمیگیرم توی مشت
من آسمان و سقفم میبینم پای کار تو خلوت میشینم
تازه ها رو تو دفتر میچینم واژگانو رو کلت میگیرم
جنگ نرم مگه نه فکت رپ فک لق
متفکرم خشکه حنجرم پشت پنجرم
دند نرم کاسبا چهارچوبو و قالبا غریب و آشنا
من رو خاک ریز باورام وایستادم
دند نرم کاسبا چهارچوبو و قالبا غریب و آشنا
من رو خاک ریز باورام وایستادم
جای خون می لوله سم نون و میکشی از میون سنگ
جالب اینه که چه ببری ببازی بلدن بگن میدونستم
تنه ی دشمن طعنه ی دوست جا خالی میدم من همه ی روز
این ماجرا ادامه داره تا زمانی که بشی آفتاب لبه ی گور
هر روز بی حس تر پر ایده ولی بی بستر
مگه میشه تو بتونی جا بدی تموم آب دریا رو تو استخر
عصبی لبریز حرارت نمیگم انگیزه ندارم
وقتی که هنر و زمین زدن من باید از دست و پاش سنگ ریزه درآرم
در حال عبور از گله گوش های مریض و عفونت کرده